موفقیت راستین

موفقیت راستین

هر کس طریق راستی و درستی را انتخاب کند زودتر به مقصد می رسد تولستوی
موفقیت راستین

موفقیت راستین

هر کس طریق راستی و درستی را انتخاب کند زودتر به مقصد می رسد تولستوی

این طلب در تو گروگان خداست

  

  

براستی حقیقت ادمی چیست ایا چیزی جز  خواستنه؟

خیلی مهمه که ما بدونیم حقیقت بودنمون همون خواستنه و جز این خواستن هیچ چیز دیگه ای  نداریم

حضرت مولا چقدر زیبا در بخشی از دعای کمیل میفرمایند که لا املک الا الدعا تمام داشته من چیزی نیست جز خواستن بقول تنیسون شاعر انگلیسی   

من خود چیستم؟ کودکی که در شب گریه می کند کودکی که در تاریکی برای نور گریه می کند و هیچ زبانی جز گریه ندارد.

پس بودن ما عین خواستنه یعنی ما هرکاری رو حتا هر فکریرو برای این انجام میدیم که به خواسته ای برسیم

 و درواقع نفس یا خواستن نه تنها چیز بدی نیست بلکه حقیقت وجود ماست منتها چیزی رو که ما گناه مینامیم اینه که خواستن ما با قابلیت بدست اوردنمون تناسب نداشته باشه

ما باید یادمون باشه که هیچ چیز در عالم وجود ارزشش به اندازه راستی و درستی و گوهر الهی انسان نیست همون گوهری که فرشتگان در مقابل

عظمتش تعظیم کردن همون گوهری که خداوند خطاب به اون میگه  همه چیز رو برای تو افریدم و تو را برای خودم

گوهری که قدر و قیمت اون از نهایت بهترینها یعنی بهشت هم بیشتره.

در واقع هر صفت خوب و هر صفت بدی که در وجود انسان هست منشاش خواستنه منتها گناه انسان به خواستنش نیست به کم خواستنشه.

 هر گناهی ناشی از کم خواستن ما و نشناختن گوهر الهیمونه 

و مارو در اون دنیا مجازات میکنن نه بخاطر اینکه زیاد خواستیم و طمع کردیم بلکه بخاطر اینکه کم خواستیم و طمع نکردیم  و چیزهای بزرگ نخواستیم میکل انژ میگه تراژدی بزرگ زندگی در این نیست که ما چیزهای بزرگی بخواهیم و انها را بدست نیاوریم بلکه تراژدی بزرگ زندگی این است که  ما چیز های کوچکی بخواهیم و انهارا بدست بیاوریم. 

یکی از بزرگترین راز های موفقیت اینه که ما هر چیزی رو دقیقا هر چیزی رو که بخواهیم میتوانیم بدست بیاوریم چون خداوند اشرف مخلوقاتش و جانشینش رو بگونه ای افریده که نمی تونه چیزی رو که قابلیت بدست اوردنش رو نداره بخواد  

 درواقع خواستن یک چیز طلبکار شدن از خدا برای رسیدن به اونه 

 

بقول مولانا 

این طلب در تو گروگان خداست  

زانکه هر طالب به مطلوبی سزاست  

 

 بزرگترین راز موفقیت راستین انسان های بزرگ اینه که به خوبی این بزرگترین حقیقت در باره زندگی رو میدونن که خواستن یک چیز مساوی است با قابلیت بدست اوردن ان و همیشه بهترین ها رو میخوان و تمام کائنات دست به دست هم میدن و در خدمت اون به عنوان خلیفه خداوند قرار میگیرند و اون رو به خواسته اش از راههایی که ما معجزه مینامیم میرسونن این همون قانون جاذبه یا رازیه که این روزها همه ازش صحبت میکنن.

 

 

یک داستان بینهایت زیبا






موسی مندلسون، پدر بزرگ آهنگساز معروف آلمانی، انسانی زشت و عجیب الخلقه بود قدّی بسیار کوتاه و قوزی بد شکل بر پشت داشت

موسی روزی در هامبورگ با تاجری آشنا شد که دختری بسیار دوست داشتنی و بینهایت زیبا به نام فرومتژه داشت
موسی در کمال ناامیدی عاشق آن دختر شد ولی فرمتژه از ظاهر و هیکل از شکل افتاده او منزجر بود
زمانی که قرار شد موسی به شهر خود بازگردد، آخرین شجاعتش را به کار گرفت تا به اتاق دختر برود و از آخرین فرصت برای گفتگو با او استفاده کند دختر حقیقتاً از زیبایی به فرشته ها شباهت داشت، ولی ابداً به او حتی نگاه هم نکرد و قلب موسی از اندوه به درد آمد موسی پس از آن که تلاش فراوان کرد تا صحبت کند، با شرمساری پرسید 
آیا می دانید که عقد ازدواج انسانها در آسمان بسته می شود؟
دختر در حالی که هنوز به کف اتاق نگاه می کرد بی اعتنا به او گفت بله، شما چه عقیده ای دارید؟
موسی گفت
من معتقدم که خداوند در لحظه تولد هر پسری مقرر می کند که او با کدام دختر ازدواج کند (و هر پسری در اولین لحظه ای که ان دختر را میبیند او را به یاد می اوردن انگار که سالیان سال است او را میشناسد)
هنگامی که من به دنیا آمدم، عروس آینده ام را به من نشان دادند، ولی خداوند به من گفت 
همسر تو گوژپشت خواهد بود .
درست همان جا و همان موقع من از ته دل فریاد برآوردم و گفتم
اوه خداوندا گوژپشت بودن برای یک زن فاجعه است لطفاً آن قوز را به من بده و هر چه زیبایی در وجود من است به او عطا کن .
فرومتژه سرش را بلند کرد و خیره به او نگریست و لرزه ای بر اندامش افتاد و چشمانش پر از اشک  شد .
میگویند او تا آخر عمر همسر فداکار موسی مندلسون بود